سفرنامه دبی
سفرنامه دبی
قبل از سفر به دبی، هر وقع میخواستم یه تور دبی رزرو کنم وقتی اسم این شهر رو میشنیدم، بیشتر یاد صحراهایی میفتادم که آدما با شتر توش رفت و آمد میکنن! شهری که توی خاورمیانه باشه، خب ازین بیشترم نمیشه ازش انتظار داشت! ولی وقتی به فرودگاه آلمکتوم (Al Maktoum International Airport) رسیدیم، فکر کردم توی یه پایگاه فضایی فرود اومدیم و فضاییا مارو دزدیدن! ولی اونجا دبی بود. یکی از هفت ایالت بزرگ کشور امارات متحده عربی، و به جرات میتونم بگم که یکی از پیشرفتهترین شهرایی که تا به حال توی عمرم دیدم. هر چیزی که تا اون موقع از شهرای پیشرفته دیده بودم، در برابر ابهت و شکوه دبی، هیچی نبودن. آسمون خراشای بلندی که به لطف آسمون آبی و صاف شهر کویری دبی، تا آخرین میلیمترشون رو هم میشد دید، سیستم حمل و نقل پیشرفته شهری، سیستم بانکی خیلی منظم، برج العرب که بلندترین هتل دنیاست و در نهایت ترکیب همه اینا با نخلهای استوار و مغروری که سر به آسمون کشیدن و با سایههاشون زمین کویری زیر پاشون رو خنک میکردن. خب از رویا که بیام بیرون باید بگم من آدم خوش شانسی هستم. از طرف شرکت برای یه ماموریت کاری به دبی اعزام شده بودم و شرکت برام یکی از بهترین اتاقای یکی از بهترین هتلهای دبی رو در یکی از بهترین منطقههای دبی رو رزرو کرده بود. البته قبل از اینکه پام به اتاقم برسه اصلا نمیدونستم که با چی طرفم! ولی همین که وارد اتاقم شدم، دیگه دلم نمیخواست برگردم خونه! در هتل برج العرب اتاق داشتم و واقعا باید بگم هیچ چیزی بیشتر از بودن توی این هتل نمیتونست منو غافلگیر کنه! البته باید بگم که دفعه بعد که بخوام بیام دبی، منتظر نمیمونم شرکتی بهم لطف کنه. یک راست خودم با یه تور ارزان دبی به اینجا میام و یه تعطیلات غیرکاری و رویایی رو سپری میکنم. سرتون رو درد نیارم، و میرم سر اصل مطلب؛ این که توی این یک هفته که در دبی بودم چه کارایی کردم.
روز اول گردشگری در دبی – شکمگردی در دبی:
در دبی هر چیزی که بخواید میتونید بخورید. همه جور غذایی توی این شهر مدرن پیدا میشه و این به خاطر اینه که دبی یه شهر بینالمللیه و تقریبا همه ساکنین اون چند ملیتی و از ملیتهای مختلف هستن. ولی چیزی که میتونم در مورد سبک غذای اصلی دبی بهتون بگم، اینه که فوقالعاده و محشره. از کباب و دلمه و حلواهای مختلف گرفته تا آب گوشت و برنج با ادویههای خاص و تند عربی، همشون وقتی زیر دندونتون برن، دیگه هیچ وقت از ذهنتون پاک نمیشن. برای منم همین اتفاق افتاد. روز اول گردش در دبی به یه رستوران در برجالعربی سر زدم. غذاها رایگان بود و تا تونستم خوردم! بعد از جلسه کاری که روز اول توی همون هتل تشکیل شد، تصمیم گرفتم باقی روز رو به کشف دنیای خوراکیای دبی اختصاص بدم. از هتل برج العرب خارج شدم و به اون دنیای فضایی و باورنکردنی پا گذاشتم. ترکیب زمین طلایی و آسمون آبی دبی هوش از سرم برده بود! توی همون همسایگی یعنی خیابان و منطقه جمیرا با طیف وسیعی از رستورانای رنگارنگ و خوشمزه روبرو شدم. درست نمیدونم چقد، ولی یه مدت طولانی گذشت تا تبتونم صمیم بگیرم به کدوم رستوران برم. من رستوران آبشار (Abshar) رو انتخاب کردم. از اسم این رستوران حدس زدم که باید ایرانی باشه. و حدسم هم درست بود. ولی رستوران آبشار فقط غذاهای ایرانی سرو نمیکرد و من اون روز تا تونستم از طعمای جدید رستوران آبشار لذت بردم.
روز دوم سفر به دبی – گشت و گذار در منطقه دیره و بازدید از بازار دیره:
دیره به دبی قدیم معروفه. دیره قلب و روح دبی رو تشکیل میده و دروازهایه به دنیای شگفتیهای دبی. من اول صبح روز دوم گردش در دبی، یه صبحونه جانانه در رستوران بوفه برجالعرب خوردم و بعد به دیره رفتم. محلیای دیره بهم پیشنهاد دادن تا تور قایق سواری رو امتحان کنم. منم هین کار رو کردم. این تور تجربه قشنگ و تکرار نشدنی بود. بعد از اون مجبور شدم برای جلسه کاری به هتلم برگردم. بعد از جلسه انقدر خسته بودم که حتی به رستوران هتل هم نرفتم.
روز سوم گشت و گذار در دبی – جزیره نخل جمیرا (Palm Jumeirah Island):
این جزیره رو باید از بالا ببینید تا بتونید به عظمت و زیباییش پی ببرید. جزیره انسان ساز نخل جمیرا که در خلیج فارس قرار گرفته، یکی از زیباترین جاذبههای گردشگری دبی هستش. این جزیره رو توی یه روز نمیشه به صورت کامل گشت. ولی حتما باید یه سری به رستورانا و هتلای لاکچری و خصوصا هتل آتلانتیس این نخل روی آب بزنید. راستی! این جزیره رو به شکل یه نخل ساختن که از آسمون کاملا میتونید ببینیدش. تور پاراگلایدینگ این جزیره رو از دست ندید. در ضمن من اون روز هیچ جلسهای نداشتم و تونستم بیشتر جاهای نخل جمیرا رو ببینم.
روز چهارم گردشگری در دبی – مساجد دبی:
صبح روز چهارم سفر به دبی بعد از جلسه کاری و صرف صبحونهای مفصل در خلال جلسه، تصمیم گرفتم از راهنمای هتل سوال کنم تا راهنماییم کنه که امروز کجا برم. راهنمای تور و مکانهای گردشگری دبی خیلی مهربون و خوش برخورد بود. پیشنهاد اون بازدید از مساجد دبی بود. برام یه تاکسی گرفت و من رو راهی مسجد الفاروغ عمر بن الخطاب کرد. به این مسجد مسجد آبی یا مسجد کبود هم میگن. چون ورودی این مسجد شبیه به مسجد آبی استانبول هم هست. واقعا مسجد زیبایی بود. بعد از لذت بردن از سبک معماری مسجد آبی و گرفتم یک عالمه عکس، یک نفر بهم گفت که اگر از معماری اینجا خوشم اومده، بهتره از مسجد جامع شیخ زاید در ابوظبی هم دیدن کنم. چون از دبی تا ابوظبی راه زیادی نبود و منم تا شب وقتم آزاد بود، تصمیم گرفتم همون روز به مسجد شیخ زاید برم. باید اعتراف کنم یکی از باشکوهترین بناهایی بود که توی عمرم دیده بودم. مسجد شیخ زاید یکی از بزرگترین مساجد جهان هم هست.
روز پنجم سفر به دبی – برخ خلیفه و مرکز خرید دبی مال:
اول صبح روز پنجم، یک جلسه و آخرین جلسه کاری این سفر رو در برج خلیفه داشتیم و من یک توفیق اجباری نصیبم شد تا بتونم این برج عظیم رو از نزدیک ببینم. راستش به نظر من چیزی که از بیرون نشون میده اصلا داخل برج صحت نداره. وقتی داخل برج میرید همه چیز معمولی میشه. انگار که وارد یه مال یا برج معمولی شده باشید. برای من که اینطور بود. ولی لحظه گشفتیآفرین اون لحظهایه که از درب ورودی برج میرم داخل و عظمت برج سایشو روی تنم میندازه! برای چند لحظه واقعا به خودم لرزیدم و بهت زده شدم. ولی فقط برای چند لحظه! وقتی وارد برج شدم دیگه از اون شگفتی و بهت خبری نبود. بعد از جلسه یک سر هم به دبی مال که درون خود برج خلیفه بود زدم و هیچ چیزی خریم، این مال واقعا گرونه!
روز ششم – سافاری صحرای دبی:
امروز فارغ از استرس جلسه تصمیم گرفتم که بعد از خوردن صبحونه، به میز گردشگری هتل سری بزنم و ببینم چی برام دارن. بله... سافاری صحرای دبی! بالاخره چیزی که از دبی انتظار داشتم نصیبم شد. تصمم گرفتم هر طور که شده توی این سافاری شرکت کنم. برای همین به اتاقم رفتم و آماده شدم و مجبور شدم یک سری تجهیزات مثل کوله و کفشای مخصوص رو هم اجاره کنم. لذت شتر سواری روی شنهای داغ و نرم صحرا و تابش داغ خورشید روی پوست بدنم، یک تجربه تکرار نشدنی بود.
روز هفتم – پرواز به ایران:
خستگی روز ششم و سافاری صحرایی دبی باعث شد که تا ظهر روز هفتم سفر به دبی بخوابم. بعد از اینکه بیدار شدم، با عجله وسایلم رو جمع کردم و بدون اینکه صبحونه یا ناهار بخورم خودم رو به پذیرش رسوندم. شاتل فرودگاهی ساعت 2 ظهر حرکت میکرد و من ساعت 1 و 30 دقیقه ظهر بود که داشتم تخلیه میکردم و اتاق رو تحویل میدادم. وقتی به فرودگاه آلمکتوم رسیدیم، دفترچه خاطراتم رو در آوردم و همه اینها رو ثبت کردم. سفر به دبی یکی از بهترین سفرای کاری عمرم بود. شما هم اگر تجربه سفر به دبی رو دارید میتونید از قسمت سفرنامه دبی خاطراتتون رو با ما شریک بشید. در ضمن برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد سفر به دبی حتما مقالههای منتشر شده در بخش راهنمای سفر دبی رو در سایت توریاب بخونید.
نظرات کاربران