سفرنامه گرجستان
سفرنامه گرجستان
توی این مطلب میخوام سفرنامه گرجستان رو براتون بنویسم تا بتونم بهتون کمکی کنم که سفرتون به گرجستان (Georgia) رو برنامه ریزی کنید. گرجستان کشوریه که جاذبههای گردشگری زیادی داره و میتونم به جرعت بگم اگه به این کشور سفر کنید حتما عاشقش میشید. با این که گرجستان کشور خیلی قسنگیه ولی توریستای زیادی این کشور رو به عنوان مقصد گردشگری خودشون انتخاب نمیکنن و در واقع باید بگم که این کشور رو نمیشناسن. من خودم هم همینطوری بودم. در مورد گرجستان و جاذبه های گردشگری گرجستان چیزای زیادی نشنیده بودم و فکر نمیکردم که جای قشنگ و توریستی باشه. ولی یک روز که داشتیم با دوستم حرف میزدیم، بهم راجب گرجستان گفت و عکسهایی از این کشور و جاذبه های توریستی گرجستان رو بهم نشون داد. وقتی عکسهاش رو دیدم و جاذبههای گردشگریش رو شناختم، دیدم که واقعا جای گشتنی و فوق العادهایه. همونجا بود که هوای سفر به گرجستان به سرم زد. به دوستم گفتم که حتما باید یه سفر به گرجستان بریم و دوستم هم که پایه بود و قبول کرد. خیلی از اون روز گذشت و هر سری میگفتیم که به گرجستان بریم، ولی هنوز فرصتش پیش نیومده بود. خب میدونید ما خیلی کار میکردیم و نمیتونستیم مثلا یک هفته همه کارامون رو ول کنیم و به مسافرت بریم. به خاطر همین بود که خیلی وقت گذشت تا بتونیم برنامههامون رو با هم هماهنگ کنیم. با این که زمان زیادی گذشت و خیلی طول کشید تا برنامه سفرمون رو بچینیم، ولی بالاخره وقتش رسید. دوستم میگفت بهترین زمان سفر به گرجستان اول تابستون و اول پائیزه. وقتی که میخواستیم برنامه سفرمون رو بچینیم آخرای فروردین ماه بود و خب بهترین زمان برای ما همون اوایل تابستون بود. پس شروع به برنامه ریزی کردیم و دنبال جمع کردن یک سری اطلاعات در مورد گرجستان و نحوه سفر به گرجستان رفتیم. از اونجایی که کارای زیادی داشتیم، نتونستیم برنامه یک هفتهای داشته باشیم و سفر ما چهار روزه بود، یعنی چهار روز میتونستیم توی گرجستان بگردیم و روز پنجم باید برمیگشتیم. من همیشه به نوشتن خاطرات روزمره خودم علاقه دارم و به همین دلیل هم همه جاهایی که توی این سفر رفتیم و جاذبه های گرجستان رو براتون مینویسم تا بتونید با کمک گرفتن از اطلاعاتی که توی این سفرنامه بهتون میدم، شما هم برنامه سفرتون رو بچینید. اگه میخواید سریع و با خیال راحت تور گرجستان و یا بهتره بگم تور ارزان گرجستان رو رزرو کنید و برنامه سفرتون رو بچینید.
اخذ ویزای توریستی گرجستان
خب اول از همه باید از ویزای توریستی شروع کنم. شاید خیلیا فکر کنن که گرجستان چون خارج از ایرانه و یک کشور دیگس پس باید برای رفتن به این کشور ویزای توریستی داشته باشیم. ولی این تصور کاملا اشتباهه. من خودم هم این تصور اشتباه رو داشتم و فکر میکردم باید به سفارت برم و مبلغی رو برای گرفتن ویزا پرداخت کنم. ولی باید بهتون بگم که مردم ایران برای رفتن به گرجستان نیازی به ویزا ندارن و میتونن 45 روز بدون ویزا توی این کشور اقامت کنن. پس وقتی در مورد ویزا خیالمون راحت شد، رفتیم سراغ مسئله بعدی مهم توی سفر.
فرودگاههای گرجستان
فرودگاههای گرجستان توی سه شهر کوتائیسی (Kutaisi)، باتومی (Batumi) و تفلیس (Tbilisi) قرار دارن. تفلیس که شهر توریستی فوق العاده زیبای گرجستانه، سه تا فرودگاه بین المللی داره که حدود 17 کیلومتر از شهر تفلیس فاصله دارن. فرودگاه بعدی با اسم فرودگاه بین المللی کوتائیسی (Kutaisi International Airport)، 14 کیلومتر از شهر کوتائیسی فاصله داره. و اما شهر آخر یعنی همون شهر باتومی، یک فرودگاه بین المللی داره که فقط 2 کیلومتر از مرکز شهر باتومی فاصله داره. ما میتونستیم هر کدوم که به نظرمون بهتره و همچنین با توجه به شهری که میخواستیم توش اقامت کنیم رو انتخاب کنیم. انتخاب ما یکی از سه فرودگاه بین المللی تفلیس بود. خب پرواز ما صبح زود توی فرودگاه بین المللی تفلیس به زمین نشست. آره! درست متوجه شدید! ما شهر تفلیس رو برای اقامت انتخاب کردیم.
هتلهای گرجستان
توی انتخاب هتل هم گزینههای زیادی داشتیم. هتل های گرجستان از ارزونترین هتلهای 2 ستاره گرفته تا گرونترین و لوکسترین هتلهای 5 ستاره رو به مسافرا ارائه میده. من و دوستم یکم حرف زدیم و به این نتیجه رسیدیم که نظر هر دومون روی هتلهای 5 ستاره گرجستانه. ما میخواستیم توی یکی از بهترین هتلها این چهار روز رو بگذرونیم و به همین خاطر یک هتل 5 ستاره توی شهر تماشایی تفلیس انتخاب کردیم. اسم هتل ما هتل بیلتمور تفلیس (Biltmore Hotel Tbilisi) بود. این هتل 5 ستاره و لوکس فقط 17 کیلومتر از فرودگاه ما فاصله داشت و گزینه خیلی خوبی بود. از استخر و خدمات ماساژ گرفته تا منظره فوق العادهای که اتاقهای هتل رو به شهر داشتن، این هتل رو متمایز کرده بود و باعث شده بود که ما انتخابش کنیم.
روز اول سفر به گرجستان
خب بیاید با روز اول و لحظه پیاده شدن از هواپیما شروع کنیم. وقتی به تفلیس رسیدیم هتلی که رزرو کرده بودیم اولین جایی بود که رفتیم. درسته عکسهای هتل رو دیده بودیم، ولی خب خود هتل واقعا فوق العاده بود. کارکنای هتل خیلی خوش برخورد و صبور بودن. تا جایی که میتونستن بهمون کمک میکردن. اول به اتاق رفتیم تا وسایلمون رو اونجا بذاریم و کمی استراحت کنیم. آخه هر دوتای ما خیلی خوابالو هستیم و اون روز هم صبح زود از خواب بیدار شده بودیم و اصلا انرژی نداشتیم. یک ساعتی خوابیدیم و وقتی بیدار شدیم وقت نهار بود. به رستوران هتل رفتیم تا نهارمون رو بخوریم و بعد گردش توی شهر رو شروع کنیم. این رو با اطمینان کامل میگم که غذاهای هتل بی نظیر بودن. خب ما نمیدونستیم توی گرجستان با چه طعم غذایی رو به رو میشیم، ولی وقتی غذاهای هتل رو چشیدیم خیالمون حسابی راحت شد. اسم این غذاها انقدر عجیب غریب بود که نه یاد گرفتم و نه یادم موند که بتونم بنویسم، ولی خب مهم اینه که عاشق طعم و مزه غذاهای گرجستانی شدیم. شما هم اگه این غذاها رو امتحان کنید بدون شک عاشقشون میشید. خب وقتی نهارمون تموم شد رفتیم سراغ لیست گردشمون تا به اولین جاذبه گرجستان یا همون شهر تفلیس بریم. اولین جایی که قصد داشتیم بریم، شهر سنگی اوپلیستیخه (uplistsikhe cave town) بود. این شهر سنگی نزدیک تفلیس قرار داره و جای فوق العاده زیباییه. شهر سنگی اوپلیستیخه بزرگترین شهر سنگی جهانه که اوپلیستیخه به زبان گرجستانی یعنی همون معبد خدایان. شهر سنگی اوپلیستیخه یکی از مهمترین شهرها و جاذبههای تاریخی گرجستانه که برای مردم این کشور از اهمیت خیلی زیادی برخورداره. این شهر سنگی قدیمیترین سد، داروخونه، آمفی ﺗﺌﺎتر، کلیسا، سیاه چال و زندان، معابد، و خیلی چیزای تاریخی دیگه داره که برای گشتن و دیدن همه اونا حتی یک روز کامل هم کمه. هر کسی دوست داره که سیاه چال و زندان یا سد و داروخونه قدیمی و تاریخی رو از نزدیک ببینه. برای ما که حسابی جالب بود و خیلی دوست داشتیم به این شهر سنگی بریم و رفتیم. وقتی به اونجا رسیدیم خب همه چیز فرق داشت. آخه همه ما میدونیم که هیچوقت شنیدن مثل دیدن نمیشه! آدم خودش باید از نزدیک یک جایی رو ببینه و از نزدیک شکوه و زیبایی اون رو لمس کنه. هر چی از جالب و دیدنی بودن شهر سنگی اوپلیستیخه بگم کم گفتم، شما خودتون باید این شهر رو از نزدیک ببینید. ما انقدر توی شهر سنگی اوپلیستیخه گشتیم تا این که یک دفعه به خودمون اومدیم و دیدیم که شب شده و دیگه باید برگردیم. وقتی به داخل شهر تفلیس رسیدیم، تصمیم گرفتیم به جای شام یکم خوراکی بخریم و بریم توی باغ هتل بگردیم و خوراکیهامون رو هم همونجا بخوریم. وقتی به هتل رسیدیم، اول به اتاقمون رفتیم و کیف و وسایلمون رو اونجا گذاشتیم، فقط خوراکیها رو برداشتیم و به طرف باغ هتل رفتیم. انقدر اونجا حرف زدیم و گفتیم و خندیدیم که یک دفعه دیدیم ساعت 3 نصف شبه و باید به اتاق بریم تا بتونیم یک استراحت کنیم.
روز دوم گردشگری در گرجستان
روز دوم صبح زود از خواب بیدار شدیم. حاضر شدیم و خودمون رو به صبحونه هتل رسوندیم. صبحونههای گرجستان چیزایی مثل چای و قهوه، نون، کره، تخم مرغ، فرنی، کلوچههای مخصوص، خیار، گوجه و کالباس داره. خب یک وعده خیلی کامل. صبحونههای گرجی خیلی شبیه صبحونههای ایرانه و به همین دلیل هم حتما هر کسی از طعم و مزه این صبحونهها خوشش میاد. من و دوستم که عاشق این صبحونه شدیم! بعد از این که صبحونه رو خوردیم دیگه وقت این بود که به یکی دیگه از جاذبههای گرجستان بریم. پس راه افتادیم. اولین جایی که توی دومین روز میخواستیم بریم، کلیسای گرگتی (Gergeti Trinity Church) بود. این منطقه انقدر زیباست که به بهشت تفلیس معروفه. حتی اگه فقط یک عکس از این منطقه ببینید، خودتون متوجه میشید که چی میگم. کلیسای گرگتی روی تپه بلندی قرار داره و دشتها و کوههای اطراف اون منظره فوق العاده قشنگی رو درست کردن. ما با رفتن به این منطقه، با یک تیر دو نشون زدیم. خب منظورم اینه که هم به یک جای تاریخی رفتیم و هم به یک جاذبه طبیعی. کلیسا رو از نزدیک دیدیم، از معماری زیبا و ماهرانه اون به وجد اومدیم و از طبیعت بکر اونجا کلی لذت بردیم. این رو هم بگم که من خیلی به عکس گرفتن علاقه دارم و پس چندتایی هم عکس گرفتیم. تا ظهر توی این منطقه گشتیم تا این که دیگه گرسنمون شد و وقت این بود که بریم نهارمون رو بخوریم و بعدش به یک جاذبه دیگه گرجستان بریم. به داخل شهر تفلیس برگشتیم و به خیابون کوستاوا رفتیم. قبلا یکی از رستورانای تفلیس رو نشون کرده بودیم که توی این خیابون قرار داشت. اسم این رستورانی که میخواستیم بریم رستوران تاغلائورا (taglaura restaurant tbilisi) بود، که یک رستوران زنجیرهای توی گرجستانه. رستوران تاغلائورا غذاهای محلی گرجستان رو سرو میکنه و به همین خاطر یکی از بهترین انتخابهاییه که میتونید توی تفلیس داشته باشید. من و دوستم خیلی علاقه داشتیم که وقتی به یک کشور دیگه سفر میکنیم، حتما غذاهای محلی اونجا رو امتحان کنیم تا با فرهنگ و رسوم غذاخوری مردم اون کشور آشنا بشیم. پس این رستوران رو انتخاب کردیم و به اونجا رفتیم. غذاهای رستوران تاغلائورا واقعا لذیذ و با کیفیت بود. فکر کنم لزومی نداره که در مورد بهترین رستوران گرجستان خیلی تعریف کنم! فقط میتونم بگم عالی بود. بعد از این که نهار رو خوردیم، یک نگاهی به لیست گردشمون انداختیم و راه افتادیم. باید بگم که توی روز دوم قرار نبود دیگه جایی بریم! آره! درسته! قرار نبود جایی بریم. منظورم اینه که تصمیم گرفته بودیم بعد از ظهر روز دوم رو توی هتل بگذرونیم. پس به طرف هتل راه افتایم. به هتل که رسیدیم رفتیم اتاق و لباسامون رو عوض کردیم، کیف و وسیلههامون رو توی اتاق گذاشتیم و رفتیم به سمت استخر هتل. استخر هتل هم تمیز بود و هم طراحی خوبی داشت. من که خودم به شخصه عاشق آب و استخرم و دوست دارم که بیست و چهار ساعته توی آب باشم. به خاطر همین دوستم دیگه نمیتونست من رو از توی استخر بیرون ببره! خب البته دوستم هم مثل خودم بود و عاشق آب و استخر. ولی طبق قرارمون باید بعد از استخر میرفتیم سونا بخار. توی امکانات هتل دیده بودیم که سونا بخار هم داره و به خاطر همین با پرس و جو از کارکنای هتل تونستیم پیداش کنیم. من سونا رو دوست دارم ولی خیلی سخته حتی بتونی پونزده دقیقه هم اونجا بمونی. فقط برای من اینجوری نیست، مطمئنم برای همه همینجوریه! به هر حال تونستیم سی دقیقه توی سونا دووم بیاریم ولی بیشتر از اون واقعا جا نداشت. از اونجا که دراومدیم یکم نشستیم و استراحت کردیم تا حالمون جا بیاد! بعد رفتیم سراغ اتاق ماساژ. میتونم بگم خدمات ماساژ هتلمون واقعا عالی بود و لذت بردیم. اما دیگه کافی بود و به اتاق برگشتیم تا دوش بگیریم. بعد از این که دوش گرفتیم و لباسامون رو عوض کردیم دوباره از اتاق زدیم بیرون. این بار میخواستیم به تماشای موسیقی زنده هتل بریم. خب موسیقی زنده همیشه جالبه و مردم این مدل موسیقیها رو دوست دارن. من و دوستم هم از این قاعده مستثنی نبودیم و خیلی موسیقی سنتی و زنده رو دوست داشتیم. پس وقت رو تلف نکردیم و رفتیم تا از این موسیقی لذت ببریم. دیگه حسابی گرسنمون شده بود و باید میرفتیم تا شام بخریم ولی شام هتل وقتش گذشته بود و دیگه نمیتونستیم توی هتل سراغ غذا و شام بریم. پس رفتیم بیرون هتل و خودمون رو به اولین سوپرمارکت بزرگ رسوندیم. یکم خوراکی و از این جور چیزا خریدیم و دوباره به هتل برگشتیم. به باغ هتل رفتیم و همونجا نشستیم و یکم خوراکی خوردیم. بعد شروع به پیاده روی لا به لای درختا کردیم و حرف زدیم. انقدر حرف زدیم و گفتیم خندیدیم که دیگه دیر وقت شد. دیر وقت بود و هر دومون حسابی خوابمون میومد. پس دیگه به اتاقمون برگشتیم. روی تخت خوابهامون ولو شدیم. خب... این هم از روز دوم...
روز سوم گشت و گذار در گرجستان
روز سوم هم با صبحونه گرجستانی شروع شد. صبح زود از خواب بیدار شدیم. حاضر شدیم و خودمون رو به صبحونه هتل رسوندیم. این صبحونه انقدر خوشمزه و کامله که هر کسی اون رو بخوره خواب از سرش میپره و انرژی میگیره. ما هم با خوردن صبحونه گرجستان انرژی گرفتیم و رفتیم سراغ جاذبه بعدی که توی لیست گردشمون نوشته بودیم. جاذبه گردشگری بعدی گرجستان که ما تصمیم به رفتن به اونجا رو داشتیم، کوه مقدس تفلیس (Holy Mountain) بود. به این کوه مقدس، متاتسمیندا هم میگن. کوه مقدس تفلیس، یک تپه خیلی بلنده که بزرگترین و بلندترین پارک گرجستان روی اون قرار داره. شاید باورتون نشه ولی پارک کوه مقدس تفلیس چیزی حدود 800 متر ارتفاع داره. کوه مقدس تفلیس 7.5 کیلومتر از مرکز شهر تفلیس فاصله داره و ما با تاکسی توی 15 دقیقه به اونجا رسیدیم. به جز پارکی که روی کوه مقدس ساخته شده، خود کوه منظره فوق العاده و بی نظیری داره و اصلا نمیشه ازش چشم پوشید. وقتی به اونجا رسیدیم اول از همه روی خود کوه زمان گذروندیم و گشتیم، کلی عکس گرفتیم، از منظره لذت بردیم و .... بعد سوار تله کابین شدیم. تله کابین کوه مقدس منظره فوق العادهای زیر پای آدم داره. شاید اولش که سوار تله کابین میشید کمی بترسید. خب من هم اولش ترسیده بودم، چون ارتفاعش خیلی زیاده. اما بعد که یکم زمان گذشت و به منظره اطراف نگاه کردم، ترسم ریخت و فقط داشتم لذت میبردم. تا ظهر اونجا بودیم. دیگه کم کم وقت برگشتن بود. دلم نمیخواست از اون منظره کم نظیر دل بکنم، ولی دیگه باید برمیگشتیم. توی 15 دقیقه به مرکز شهر رسیدیم. سراغ یک ساندویچ فروشی رفتیم. نهارمون رو خوردیم و به طرف دریاچه لیسی (Lisi Lake) راه افتادیم. دریاچه لیسی یکی دیگه از جاذبههای تفلیس بود. من که واقعا باورم نمیشد تفلیس اینهمه جاذبه گردشگری داشته باشه! دریاچه لیسی فقط 4 متر عمق داره. محلیهای اونجا میگفتن که آب دریاچه از بارون، برف و آبهای زیرزمینی تامین میشه. اونا میگفتن که آب دریاچه شوره و توی این دریاچه ماهی پرورش میدن. راست هم میگفتن. روی آب دریاچه که میرفتیم قشنگ میتونستیم شنا کردن ماهیها رو زیر آب ببینیم. صحنه قشنگی بود. یه عالمه ماهی که زیر آب داشتن شنا میکردن. البته بگم که همینجوری نرفتیم روی آب! سوار قایق بودیم و میتونستیم ماهیها رو ببینیم. کنار دریاچه نشستیم؛ از آب و هوای اونجا لذت بردیم؛ به تماشای شنا کردن ماهیهای کوچک و بزرگ نشستیم؛ اطراف دریاچه قدم زدیم؛ لا به لای درختا گشتیم و عکس گرفتیم. گشتیم و گشتیم تا این که شب شد. منظره دریاچه توی شب هم قشنگی خاص خودش رو داشت. من خیلی دوست دارم توی شب کنار آب بشینم و تماشاش کنم. به خاطر همین هم زود برنگشتیم و کمی توی تاریکی کنار دریاچه نشستیم. آب دریاچه به من آرامش خاصی میداد. ولی خب قبل از این که خیلی دیر بشه باید برمیگشتیم. پس دیگه وقت رفتن بود و ما هم راه افتادیم. وقتی به مرکز شهر رسیدیم، یک نگاهی به ساعت انداختیم و دیدیم که حسابی دیر وقته و خب مطمئنا به شام هتل نمیرسیدیم. پس دوباره یکم خوراکی و شیرینی خریدیم تا بریم توی باغ هتل بخوریم. میدونید این که توی باغ، بین درختا بشینی و به جای غذا یکم هله هوله بخوری خودش کلی لذت داره. وقتی تصمیم گرفتیم به اتاق برگردیم و بخوابیم ساعت حدودای 2 نصف شب بود. پس دیگه سریع به اتاق برگشتیم و نمیدونم که کی خوابمون برد!
روز چهارم گردش در گرجستان
صبح روز چهارم انقدر خسته بودیم که نتونستیم صبح زود بیدار شیم، پس به صبحونه هتل نرسیدیم. اول رفتیم یک دوش گرفتیم و بعد حاضر شدیم. از هتل زدیم بیرون و به طرف صومعه جواری (jvari monastery) راه افتادیم. این صومعه روی کوه قرار گرفته و از اون بالا میشه رودخونهای که پائین کوه قرار داره رو دید. منظره خیلی قشنگی داره. وقتی به اونجا رسیدیم و پائین کوه وایستاده بودیم، میتونم به جرعت بگم که حتی از اون پائین هم منظره فوق العادهای داشت! اول از همه کمی کنار رودخونه نشستیم و گشتیم، کلی هم عکس گرفتیم. بعد به سمت صومعه که بالای کوه بود راه افتادیم. تقریبا کوه نوردی کردیم تا به صومعه برسیم. صومعه جواری برای مردم گرجستان اهمیت زیادی داره و ازش خوب مراقبت میکنن. معماری قدیمی و زیبای صومعه چشم هر فردی رو به خودش خیره میکنه. اول کمی بیرون صومعه گشتیم و معماری اون رو از نزدیک دیدیم. بعد به داخل صومعه رفتیم. همه چیز قدیمی بود؛ قدیمی و البته تاریخی. چیزای قدیمی همیشه برای مردم اهمیت زیادی دارن و همه دوست دارن که از نزدیک اونها رو ببینن. لمس معماری تاریخی گرجستان از نزدیک حس و حال خوبی داشت. یک صلیب خیلی بزرگ توی صومعه بود که نظر من رو خیلی جلب کرد. تا اونموقع یک صلیب واقعی رو از نزدیک ندیده بودم؛ اون هم تا اون اندازه بزرگ. چیزای قدیمی و جالب زیاد دیگهای هم توی این صومعه بودن که حتما شما خودتون باید از نزدیک اونا رو ببینید. خلاصه بگم اگه به گرجستان رفتید، حتما به دیدن این صومعه برید! دم دمای ظهر بود که دیگه میخواستیم به مرکز شهر برگردیم. وقتی به شهر رسیدیم و یه چیزی خوردیم، نوبت آخرین جایی بود که توی تفلیس میخواستیم بریم. آخرین جایی که تصمیم داشتیم بریم، جاذبه گردشگری نبود. میخواستیم به یک مرکز خرید بریم تا کمی هم خرید کنیم. پس به ایست پوینت (East Point) رفتیم. چند ساعتی هم توی این مرکز خرید مدرن تفلیس بودیم که 150 مغازه داره. یکم خرید کردیم و چندتا سوغاتی برای خونوادمون خریدیم. خب گشتن توی یک مرکز خرید بزرگ با 150 مغازه، مطمئنا چند ساعتی وقت میبره دیگه! به خاطر همین تا به خودمون اومدیم دیدیم باز هوا داره تاریک میشه. ولی باز هم کمی گشتیم و آخر هم به فودکرت مرکز خرید ایست پوینت رفتیم تا شام بخوریم. شاممون رو که خوردیم به طرف هتل راه افتادیم. دیگه شب چهارم و شب آخری بود که توی گرجستان بودیم و دلمون خیلی گرفته بود. به هتل که رسیدیم به طرف اتاق رفتیم. وسیلههامون رو تا حدودی جمع و جور کردیم. کمی نشستیم حرف زدیم، گفتیم و خندیدیم. ولی دیگه تا دیر وقت بیدار نموندیم. آخه صبح زود باید بیدار میشدیم تا به فرودگاه بریم و از پرواز جا نمونیم.
روز پنجم در گرجستان
روز پنجم دیگه باید برمیگشتیم... وسیلهها رو با دقت جمع کردیم تا چیزی جا نمونه. به طرف فرودگاه راه افتادیم... بعد از 17 کیلومتر به فرودگاه بین المللی تفلیس رسیدیم... سوار هواپیما شدیم... سفر ما اینجا تموم شد... این همه خاطرات من از سفرمون به گرجستان بود. امیدوارم اطلاعاتی که توی این سفرنامه براتون نوشتم بتونه به دردتون بخوره و راهنماییتون کنه. اما اگه به اطلاعات بیشتری در مورد گرجستان نیاز دارید، میتونید به راهنمای سفر به گرجستان مراجعه کنید. آهان! داشت یادم میرفت! اگه دنبال تور گرجستان ارزان هستید، من بهتون توریاب رو معرفی میکنم. راستی یادتون نره که تور لحظه آخری گرجستان، میتونه بهترین قیمت رو برای سفر به گرجستان داشته باشه.
نظرات کاربران