سفرنامه قبرس
سفرنامه قبرس
قبرس... چیز زیادی در موردش نشنیده بودم، تا این که فهمیدم به خاطر کار باید یک سفر کوتاه به قبرس (Cyprus) میرفتم. وقتی همکارم بهم گفت که برای کار باید به قبرس برم، اول از همه رفتم و اطلاعاتی در موردش پیدا کردم. دوست نداشتم بدون این که جایی رو بشناسم، بهش سفر کنم. بعد از این که چندتا مطلب در مورد قبرس خوندم و فهمیدم که جای فوق العادهای برای گردش هم هست، به همکارم گفتم که قبول میکنم برم ولی یک شرط دارم! شرطم این بود که بعد از این که کارم رو انجام دادم و تموم شد، بلافاصله به ایران برنگردم و دو سه روزی رو توی قبرس بگردم. بیچاره همکارم چارهای نداشت جز این که قبول کنه! پس قرار شد من یک هفته بعد سفرم رو شروع کنم. اواخر اردیبهشت ماه بود که به قبرس سفر کردم. وقتی داشتم در مورد قبرس اطلاعاتی جمع میکردم، فهمیدم که بهترین وقت سفر به قبرس همون اردیبهشت ماهه! چون تابستونهای قبرس خیلی گرم و شرجیه و من هم اصلا تحمل این هوا رو ندارم. ولی باید بگم که خیلی از افراد تور قبرس رو توی همین تابستون رزرو میکنن و بهترین زمان گردش توی قبرس فصل تابستون شناخته شده ولی خب آب و هوای شرجی اصلا به درد من نمیخورد. با این تفاسیر آخرای اردیبهشت که هنوز هوای گرم و شرجی تابستون شدید نشده، بهترین زمان برای من بود. به خاطر این که کار من همش یک روز یعنی همون روز اولی که به قبرس رسیدم طول میکشید، پس از شرکت خواستم که سفرم 4 روزه باشه، تا بتونم 3 روز رو هم توی قبرس بگردم. شرکت هم قبول کرد و یک سفر 4 روزه رو برنامه ریزی کردیم. من همیشه عادت دارم که اتفاقایی که برام میفتن رو مینویسم و توی قبرس هم همین کار رو کردم. الان میخوام همه خاطراتم در مورد قبرس رو براتون بنویسم و در واقع سفرنامه قبرس خودم رو در اختیارتون قرار بدم تا شما هم بتونید با این اطلاعات سفرتون رو برنامه ریزی کنید. اگه دنبال تور قبرس ارزان باشید، باید بهتون بگم توی تابستون که اوج سفرها به قبرسه نمیتونید تور ارزونی رو پیدا کنید.
اخذ ویزای توریستی قبرس:
اول از همه باید ویزای توریستی قبرس رو میگرفتم، پس سریع رفتم سراغش که ببینم چه مدارکی لازم دارم. برای این که بتونم ویزای قبرس رو بگیرم، باید یک سری مدارک ارائه میدادم؛ اصل پاسپورت با حداقل ۷ ماه اعتبار، ۲ قطعه عکس ۶ در ۴ رنگی زمینه سفید جدید، گواهی اشتغال با ترجمه انگلیسی، كپي تمام صفحات و اصل شناسنامه، اصل سند منزل همراه با ترجمه انگليسي، پرینت گردش حساب بانکی (شش ماه گذشته) با ترجمه انگلیسی و با حداقل 10 میلیون تومان موجودی، مشخصات کامل از جمله آدرس و شماره تماس منزل و محل کار، پاسپورتهای قبلی، بلیط رفت و برگشت و ووچر رزرو هتل در قبرس. هر کسی که بخواد به قبرس سفر کنه باید این مدارک رو با خودش ببره و ارائه بده و ویزای توریستیشو تحویل بگیره.
فرودگاههای قبرس:
برای این که به قبرس برم از چند راه میتونستم استفاده کنم. قبرس پروازهای مستقیم و غیر مستقیم داره که هر کدوم رو با توجه به سلیقه و نیاز میشه انتخاب کرد. برای مثال من میتونستم از هواپیمایی قشم ایر (Qeshm Air Airlines) استفاده کنم که پرواز مستقیم به قبرس داره، یا این که هواپیمایی غیر مستقیم بلاویا بلاروس (Belavia Airlines) رو انتخاب کنم. خب من ترجیح میدادم به صورت مستقیم به قبرس برم پس هواپیمایی قشم ایر رو انتخاب کردم. در مورد فرودگاههای خود قبرس باید بگم که قبرس سه تا فرودگاه بین المللی داره. اولین فرودگاه قبرس، فردوگاه بین المللی لارناکا (Larnaca International Airport) با 4 کیلومتر فاصله از لارناکاست. دومین فرودگاه رو میشه گفت فرودگاه بین المللی پافوس (Paphos International Airport) با فاصله 6.5 کیلومتر از پافوس. سومین و آخرین فرودگاه هم، فرودگاه بین المللی نیکوزیا (Nicosia International Airport) با فاصله 11 کیلومتری از نیکوزیاست. ولی خب فرودگاه اصلی کشور قبرس، فرودگاه لارناکاست که بیرون از شهر قرار گرفته. من هم توی همین فرودگاه پروازم به زمین نشست.
هتلهای قبرس:
همکارم بهم گفت که خودم میتونم برم و در مورد هتل های قبرس تحقیق کنم و از بین هتلهای 3 ستاره یا 4 ستاره هتل خودم رو انتخاب کنم. خب هزینه سفر من به عهده شرکت بود، پس من هم بهترین هتل 4 ستاره رو انتخاب کردم. هتلی که من انتخاب کردم هتل پالم بیچ لارناکا (Palm Beach Hotel Larnaca) بود. این هتل نزدیک فرودگاه بین المللی لارناکا و مرکز شهر قرار داره و فاصله زیادی از ساحل خلیج لارنکا نداره. این هتل یکی از بهترین انتخابهایی بود که میتونستم داشته باشم، پس وقت رو تلف نکردم و اسم هتل رو به شرکت گفتم تا برام رزروش کنن.
روز اول سفر به قبرس:
روز اولی که به قبرس رسیدم، اول به هتل رفتم و بعد از تحویل گرفتن اتاقم وسیلههام رو توی اتاق گذاشتم. واقعا هتل خوبی بود و اتاقهای دنج و خیلی راحتی داشت. بعد از این که به هتل رسیدم، با شخصی که قرار بود باهاش جلسه کاری داشته باشم تماس گرفتم و قرارمون رو همونجا توی هتل و سالن برگزاری جلسات هتل گذاشتیم. روز اول توی قبرس اینجوری گذشت و اصلا به گردش توی قبرس نرسیدم. فقط تونستم خودم رو به نهار و شام هتل برسونم و جلسه کاریم رو تموم کنم. آخر شب زود به تخت خواب رفتم تا خوب استراحت کنم و بتونم سه روز بعدی رو سر حال به گشت و گذار توی قبرس برم.
روز دوم گردش در قبرس:
روز دوم صبح زود از خواب بیدار شدم، چون هتل صبحونه رایگان سرو میکرد و میخواستم به صبحونههای هتل برسم. بعد از این که یک دوش گرفتم و حاضر شدم، از اتاق بیرون زدم و خودم رو به صبحونه فوق العاده لذیذ و خوشمزه هتل رسوندم. آره! درسته! صبحونه هتل خیلی خوشمزه بود. در واقع من از این میترسیدم که توی قبرس با چه طعم و مزهای رو به رو میشم، ولی وقتی صبحونه هتل رو خوردم، خیالم از این بابت راحت شد. بعد از این که صبحونه رو خوردم از هتل رفتم بیرون و به طرف جاذبه های گردشگری قبرس راه افتادم. اولین جایی که میخواستم برم کوریون (Ancient Kourion) بود. کوریون توی ناحیه لیماسول و دقیقا کنار دریای مدیترانه قرار داره که منظره خیلی قشنگی درست میکنه. معروفترین آثار باستانی این منطقه تئاتر و خانه یوستولیوسه. تئاتر این منطقه ظرفیت 3500 نفره داره. این شهر توی 20 کیلومتری غرب لیماسول قرار گرفته. همینطور یکی دیگه از جاذبههای معروف این شهر حمام باستانی و تاریخی اونه که نظر من رو واقعا به خودش جلب کرده بود. چند ساعتی رو توی کوریون گذروندم و میتونم بگم جای فوق العادهای بود. این شهر تاریخی به خوبی میتونه فرهنگ و تاریخ قبرس رو به رخ هر توریستی بکشه. لمس معماری تاریخی این بنا از نزدیک برام خیلی جالب بود. همچنین باید بگم که من با رفتن به این شهر تاریخی با یک تیر دو نشون زدم! هم تونستم منطقه تاریخی رو از نزدیک ببینم و تاریخ قبرس رو از نزدیک لمس کنم و هم منظره بی نظیر دریای مدیترانه نصیبم شد. بعد از این که توی قسمت تاریخی منطقه حسابی گشتم، رفتم سراغ دریای مدیترانه. هر چی از زیبایی این دریا بگم بازم کمه! بیخود نیست که دریای مدیترانه معروفترین دریای حال حاضره. بعد از این که کمی کنار دریا قدم زدم و کمی هم توی آب دریا رفتم، دیگه راه افتادم تا به سمت شهر برگردم. وقتی به لارناکا رسیدم به طرف یک رستوران رفتم تا نهار بخورم. حسابی گرسنم شده بود. برای نهار استیک ریبای (Ribeye steak) خوردم که به جرعت میتونم بگم، بهترین استیکی بود که توی تموم عمرم خورده بودم. فوق العاده خوشمزه بود، بهتون پیشنهاد میکنم شما هم حتما این استیک رو امتحان کنید.
بعد از این که نهار رو خوردم، به طرف یکی دیگه از جاذبه های قبرس راه افتادم. جای بعدی که میخواستم برم دره هاواکاس (Avakas Gorge) بود. این دره توی شبه جزیره ناهموار آکاماس قرار داره. این دره جای فوق العاده زیباییه. بیاید براتون توصیفش کنم؛ توی مسیری که به طرف دره میرید، طبیعت خیلی قشنگ و رنگارنگی رو میبینید که چشمتون رو به خودش خیره میکنه؛ صخرههای سر به آسمون کشیدهای که رودخونه کوچکی از بین اونا رد میشه، منظره فوق العادهای به وجود آورده. وقتی به دره هاواکاس رسیدم، با منطقهای عجیب و پر رمز و راز رو به رو شدم. منم که عاشق همچین جاهایی هستم و اصلا نمیخواستم این جاذبه رو از دست بدم. کلی توی دره گشتم و گشتم. دیگه هوا داشت تاریک میشد و کم کم منظره فوق العاده دره داشت ترسناک میشد. پس زود از دره بیرون زدم و راه افتادم تا برگردم. به شهر که رسیدم رفتم کمی خوراکی و شیرینی خریدم تا برای شام بخورم. به هتل که رسیدم رفتم سراغ ساحل اختصاصی هتل و همونجا چیزایی که خریده بودم رو خوردم. کمی که توی ساحل گشتم، دیگه به اتاق رفتم تا بخوابم و استراحت کنم.
روز سوم گشت و گذار در قبرس:
روز سوم خیلی خسته بودم و نتونستم صبح زود از خواب بیدار شم. خب پس به صبحونه هتل نرسیدم و باید یک کیکی، شیرینی چیزی برای صبحونه میخوردم و بعد راه میفتادم. پس همین کار رو کردم. توی روز سوم به حوضچههای آدونیس (Adonis Baths) رفتم. چیزای جالبی در مورد این حوضچهها خونده بودم؛ مثلا یجایی خونده بودم که این حوضچهها محل تولد کودکان آدونیس و افرودیت بوده است. به خاطر رشته دانشگاهیم، یعنی ادبیات انگلیسی، علاقه زیادی به خدایان باستان داشتم، به همین خاطر این حوضچهها من رو به سمت خودشون کشوندن. وقتی به اونجا رسیدم با زیبایی خارق العادهای رو به رو شدم. یک حوضچه بزرگ با آب شفاف و آبشار کوچک کنار این حوضچه، زیبای خاصی به منطقه بخشیده بود. آب این حوضچه عمیق و خنکه و جای خوبی برای شنا کردنه. من هم که عاشق آب و شنا کردن! وقت رو تلف نکردم و بعد از گرفتن چندتا عکس یادگاری، سریع به داخل آب رفتم و شروع به شنا کردم. اون آرامشی که اونجا جریان داشت من رو واقعا تحت تاثیر قرار داده بود. به چیزی یا کسی فکر نمیکردم و سرتاسر آرامش شده بودم... برنامهای که داشتم این بود که ظهر به داخل شهر برگردم و بعد از این که نهار خوردم به یک جاذبه دیگ برم، ولی خب آرامش و زیبایی منحصر به فرد این حوضچهها من رو مجذوب خودشون کرده بودن و به خاطر همین اصلا دلم نمیخواست جایی برم. توی آب موندم، شنا کردم، بیرون از آب و اطراف حوضچهها قدم زدم و گشتم، کلی عکس گرفتم... یک موزه هم توی خونه قدیمی کنار آبشار وجود داشت که اونجا هم رفتم و میتونم بهتون بگم که این موزه اطلاعات زیادی در مورد تاریخ این منطقه به توریستا میده. انقدر اونجا موندم و گشتم تا این که حسابی خسته شدم و پاهام به گزگز کردن افتادن! پس دیگه کافی بود و باید برمیگشتم. از حوضچهها خداحافظی کردم و راهی مرکز شهر شدم. حسابی گرسنم بود چون نه صبحونه خورده بودم و نه نهار! به یک رستوران رفتم تا غذا بخورم. بعد از این که غذا رو خوردم به طرف هتل راه افتادم. وقتی به هتل رسیدم حسابی خسته بودم و پس دیگه بقیه روز رو توی هتل موندم جایی نرفتم. توی خود هتل سعی کردم از امکانات هتل استفاده کنم، پس به سالن ماساژ رفتم تا خستگیم از تنم بیرون بره. خدمات ماساژ هتل واقعا خوب بود و سر حال اومدم. بعد از سالن ماساژ به باغ هتل رفتم و کمی وقت اونجا گذروندم. توی باغ روی چمن دراز کشیدم و از فضای آروم و آسمون تمیز لذت بردم... شب زود به تخت خواب رفتم تا بخوابم و خوب استراحت کنم که دیگه فردا رو بتونم زود و سر حال از خواب بیدار شم.
روز چهارم اقامت در قبرس:
روز چهارم صبح زود با آفتابی که از پنجره اتاق روم میتابید از خواب بیدار شدم. ساعت رو نگاه کردم، دیر نشده بود و وقت صبحونه هتل بود... حاضر شدم و از اتاق بیرون زدم. این آخرین روزی بود که میتونستم صبحونه هتل رو بخورم و از اونجایی که صبحونههای فوق العاده لذیذی داره، پس نمیخواستم از دستش بدم... بعد از خوردن صبحونه، به طرف جاذبه گردشگری بعدی قبرس راه افتادم. این دفعه میخواستم به یک جنگل برم. من همیشه عاشق جنگل و ماجراجویی بودم، پس توی قبرس هم یک جنگل فوق العاده زیبا به اسم دره سدر (Cedar Valley) رو انتخاب کردم. این جنگل کم نظیر پر از درختای کاج و درختای سدر مخصوص قبرسه. درختای این جنگل جوری کنار هم قرار دارن که من اصلا باورم نمیشد طبیعی باشن. خیلی منظم کنار هم وایساده بودن و انگاری که با دستت کنار هم چیده باشیشون! ولی خب اصلا اینطور نیست و کاملا طبیعیه. دشت سرسبز ناهمواری هم توی این منطقه وجود داره که زیبایی جنگل رو دو برابر کرده. یک حوضچه کوچک هم وسط دشت دیده میشه. خلاصه جای واقعا بکر و قشنگیه. واس من که عاشق عکس گرفتن توی طبیعتم، جون میده برای عکاسی! بهتون پیشنهاد میکنم اگه به قبرس رفتید، شما هم حتما از دره سدر دیدن کنید. درختای سدر این منطقه در کنار درختای کاج، زیبایی خاص خودشون رو به رخ هر توریست و گردشگری میکشن... اصلا دلم نمیخواست که از دره سدر بیرون برم. ولی روز آخر بود و میخواستم جای دیگهای هم برم. این چند روزی که توی قبرس بودم فوق العاده بود... جاذبههای گردشگری قبرس برای توریستای خودشون هیچ چیزی کم نذاشتن و همه چیزایی که یک گردشگر میخواد رو بهش ارائه میدن. ولی دیگه قرار نبود جاذبه دیگهای رو ببینم و میخواستم به یک مرکز خرید برم تا کمی خرید کنم یکی دوتا سوغاتی بخرم. مرکز خریدی که نشون کرده بودم، مای مال (My Mall) بود. این مرکز خرید بزرگترین مرکز خرید قبرسه و میشه بیشتر از 200 برند معروف رو اونجا پیدا کرد. مای مال توی لیماسول قرار داره و فودکرت یکی دیگه از مزایاشه. خیلی توی این مرکز خرید گشتم. برای خواهرم یک دستبند نقره خریدم، آخه نقره یکی از سوغاتیهای معروف قبرسه و مردم قبرس این زیورآلات رو با مهارت تموم درست میکنن. چراغ تزئینی یکی دیگه از سوغاتیهای قبرس بود که برای مادرم خریدم. این چراغهای تزئینی از شیشه، برنز، سرامیک، ... ساخته میشن و زیبایی خیلی خاصی دارن. چون جنسشون از شیشه و سرامیکه یکم آوردنشون به ایران یا هر جای دیگه سخته، ولی میشه اونا رو لای روزنامه یا پارچههای نرم و ضخیم پیچید و از ضربه دیدنشون جلوگیری کرد. راستی! مواد آرایشی طبیعی هم یکی دیگه از سوغاتیهای قبرسه. برای ما ایرانیها که همه مواد آرایشیهامون غیرطبیعی و واقعا مضرن، همچین مواد آرایشی واقعا ضرورین! پس چیز دیگهای که خریدم مواد آرایشی طبیعی بود. فقط باید موقع خریدن حواستون به تاریخ انقاضای اونا باشه، چون به خاطر طبیعی بودنشون تاریخ مصرف زیادی ندارن و اکثرا فقط 6 ماه تاریخ دارن. اینا سوغاتیهایی بودن که خریدم و به جز اینا کمی لباس هم برای خودم خریدم. قیمت و کیفیت لباس توی مای مال خوب بود و من هم که عاشق خرید، چند تیکه لباس خریدم. وقتی خرید کردنم تموم شد، به فودکرت مرکز خرید رفتم. شامم رو اونجا خوردم و بعد به طرف هتل راه افتادم. به هتل که رسیدم یه راست رفتم توی اتاق. دوش گرفتم. وسیلههام رو مرتب کردم تا صبح بتونم با خیال راحت جمعشون کنم و بردارم. شب آخری بود که توی قبرس بودم... از طرفی دلم برای خونوادم تنگ شده بود... از طرفی هم دلم گرفته بود که میخواستم از قبرس برم... خیلی این چند روز بهم خوش گذشته بود و اصلا دلم نمیخواست سفرم تموم شه... ولی دیگه چارهای نبود و چهار روز سفر من به قبرس تموم شده بود... زودی به تخت خواب رفتم تا استراحت کنم و صبح سر حال از خواب بیدار شم و به پروازم برسم.
روز پنجم و آخرین روز در قبرس:
روز پنجم دیگه آخرین روزی بود که توی قبرس بودم و باید بگم که اصلا دلم نمیخواست برگردم... اگه میتونستم حتما چند روز بیشتر میموندم تا بتونم جاهای بیشتری رو بگردم و با جاذبه های توریستی قبرس بیشتر آشنا بشم. ولی خب دیگه زمان تموم شده بود و باید برمیگشتم تا به کارام برسم و گزارش کار توی قبرس رو به شرکت ارائه بدم. قبرس یکی از بهترین جاهایی بود که توی عمرم رفته بودم ولی دیگه سفرم تموم شده بود و باید برمیگشتم... صبح که از خواب بیدار شدم وسیلههام رو با دقت جمع کردم تا چیزی رو جا نذارم. بعد به سمت فرودگاه رفتم... سوار هواپیما که شدم دیگه سفرم واقعا تموم شد... این همه خاطرات من بود که دوست داشتم براتون بنویسم تا بتونید با اطلاعاتی که بهتون میدم سفر به یاد موندنی به قبرس داشته باشید، ولی اگه این اطلاعات کم هستن و به اطلاعات بیشتری نیاز دارید، میتونید راهنمای سفر به قبرس رو بخونید و با رزرو تور ارزان قبرس سفرتون رو با خیال راحت برنامه ریزی کنید. راستی! یادتون باشه که اگه دنبال تور لحظه آخری قبرس برید، هزینه کمتری رو باید برای سفر به قبرس پرداخت کنید. توریاب هم تور لحظه آخری و هم تور ارزان قبرس رو به شما ارائه میده و میتونید با خیال راحت برنامه ریزی سفر رویایی خودتون به قبرس رو به توریاب بسپارید.
نظرات کاربران